از حوض تا گور
احمد علی فرزین، دکتری معماری، استادیار دانشگاه تهران.
خبر کوتاه است، آبنمای صحن حرم شاهچراغ گورستان شد! بسیار تعجببرانگیز، همراه با تأسف و چراهای بسیار و بیپاسخ همچون کلاف در هم و پیچیده که چرا با همۀ شعارهای فرهنگی که “زیارتگاهها باید به قطب فرهنگی تبدیل شوند” و تکیه بر هنر و معماری ایرانیـاسلامی با عنصر آب که پیوندی کهن با معماری و فرهنگ این سرزمین دارد اینگونه رفتار شده است؟ سرچشمۀ این فکر کجاست؟ آیا هنوز آغاز کارست و باید در انتظار اقداماتی مشابه باشیم؟ مانند خبر بریدن سروهای کهنسال در زیارتگاهی در گیلان؟ و بسیار پرسش دیگر. بسیاری از زیارتگاهها، هرچند امروز در میان شهر جای گرفتهاند ولی در آغاز پیدایش اغلب در طبیعت و کنار آب و درخت بودهاند، چیزی که هنوز هم در تمام نمونههایی که دستکاری نشدهاند دیده میشود. آب و درخت و زیارتگاه همراه با حضور مردم مشتاق همیشه در کنار هم بودهاند و مردم این نشانهها را خوب میشناسند و با آن خو کردهاند.
این آب که راهی دراز را در تاریخ و فرهنگ سرزمین ما پیموده و آنقدر با زندگی گره خورده است که تا حیاط کوچک خانۀ ما راه یافته، آیا منزلتش ویرانی است؟ که همۀ ناز و عزت هنر و معماری ایرانی ـ اسلامی در همنشینی آن با آب است، این معماری بی آب فطیر است، فطیر!
زیارتگاهها در کشور ما جایگاهی بسیار محترم دارند و از موقعیت اجتماعی و فرهنگی بیمانندی برخوردارند.کانون راز و نیاز، جای تعامل مردمان با هم که زمان و مکان و دوری و سختی نمیشناسد. زائر خسته و مشتاق به مشتی آب و کناری سایه بسنده میکند و در جوار حضرتش بند از بار سنگینی دلش میگشاید و آرام میگیرد. آیا جای دیگری را کسی سراغ دارد که اینگونه باشد؟
صحن حرم شاهچراغ آبنمایی داشت بزرگ، جلوی ایوان و درست در محور تربتخانه با جلوهای دلنشین و صرف نظر از اثرات محیطی و تلطیف هوا، با چشماندازی زیبا از عکس بارگاه ما در آئینۀ آبنما!
همین ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی بیمانند است که مرقد مطهر امامزادگان را محور توجه قرار میدهد که “زیارتگاهها به قطبهای فرهنگی تبدیل شوند.” با این رویکرد امیدوارکننده، حذف آب از صحن حرم شاهچراغ در تداوم رسیدن به قطب فرهنگی چه پیامی را به ما میرساند؟
لینک خبر:
- ۹۴/۰۱/۰۶